خلاصه کتاب کافکا در کرانه


بخشی از کتاب کافکا در کرانه:
«گربه سیاه نگاه عمیقی به من انداخت، انگار که می‌خواست تمام لایه‌های وجودم را کنار بزند و به درون روحم نفوذ کند. چشم‌هایش مثل دو تکه الماس سیاه می‌درخشید و من احساس کردم که نمی‌توانم نگاهم را از آن‌ها بردارم. گربه‌ها همیشه این‌طور بوده‌اند، موجوداتی که انگار بین دو دنیا زندگی می‌کنند، بین واقعیت و رویا، بین آنچه می‌بینیم و آنچه نمی‌توانیم ببینیم. شاید به همین دلیل است که در تمام افسانه‌های کهن، گربه‌ها را موجوداتی جادویی می‌دانستند.
وقتی که گربه بالاخره چشم از من برداشت و به سمت تاریکی خیابان به راه افتاد، احساس عجیبی داشتم. انگار که بخشی از خودم را با خود می‌برد. و شاید واقعا همین‌طور بود. شاید ما هر بار که با موجودی ارتباط برقرار می‌کنیم، چه انسان و چه حیوان، بخشی از روحمان را با آن‌ها به اشتراک می‌گذاریم. مثل قطعه‌های یک پازل بزرگ که هر کدام بخشی از تصویر کامل را در خود دارند. و گاهی این قطعه‌ها، این تکه‌های روح، هرگز به ما برنمی‌گردند. شاید این همان چیزی است که به آن سرنوشت می‌گوییم. مجموعه‌ای از این لحظات کوچک، این ملاقات‌های به ظاهر تصادفی که زندگی ما را شکل می‌دهند.»

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » کتاب-رمان-شعر-داستان

تعداد مشاهده: 10 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 25

حجم فایل:0 کیلوبایت

 قیمت : 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل